ÇیøÇã ÝÇØãیøå ÊÓáیÊ ÈÇÏ پیوس: پرسپولیس نباید ناپلئونی ببرد - وبلاگ تیفوسیهای پرسپولیس ایران (OnlyPersPolis)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بسی خرد که اسیر دست هوسی امیر است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: چهارشنبه 103 آذر 28

می‌گوید از وقتی موهایمان کله‌قندی شد دیگر کسی سراغمان را نگرفت. شکسته نفسی می‌کند و حرف‌هایی می‌زند که آدم یادش می‌رود 20 سال پیش چطور با چشم‌های بسته هر سنگری را تسخیر می‌کرد.

 

فرشاد این روزها در سیرجان است و مدت‌هاست که روی تهران را ندیده. او در سکوت معنادار غربت دلتنگی‌هایش را با ما قسمت کرد. این شما و این فرشاد پیوس.

 

سیرجان خوش می‌گذرد آقای پیوس؟
برای ما که با تهران نفس کشیدیم سخت است، اما آمده‌ام اینجا و یک پروژه سه ساله را کلید زده‌ام. آن هم با بازیکنان بومی. اینجا استعدادهای خوبی دارد و باشگاه هم پای کار است. آنها از من خواسته‌اند سه ساله تیم را به لیگ‌برتر برسانم، اما من به تیمم بیش از اینها امیدواریم.

  

یعنی ممکن است همین امسال مدعی صعود شوید؟


گروهمان سخت است، اما برد هفته اول نشان داد گل‌گهر تیم سرسختی است. گرچه ما از داماش، فجر و چند تیم دیگر دیرتر بسته شدیم، اما مدعی شماره یک صعود خواهیم بود. شرایط لیگ یک را اصلا با لیگ‌برتر مقایسه نکنید.

 

 

 

بعد از اینکه از برق شیراز کنار رفتید، کمتر از شما خبر داشتیم.
وقتی تصمیم احساسی بگیری، همین می‌شود دیگر. من نباید می‌رفتم برق. آن تیم را با معجزه هم نمی‌شد نگه داشت. دیدید که آقای کربکندی هم نتوانست کاری بکند.

 

از پرسپولیس چه خبر؟
پرسپولیس امسال تیم خوبی ساخته و می‌تواند جام را بگیرد. فقط باید فوتبال پرسپولیس هجومی‌تر از اینها باشد. خیلی بد است که یک تیم با این همه مهره، ناپلئونی برنده شود.

 

آن پرسپولیس زلزله دهه 60 که در 15 دقیقه نسخه‌ها را می‌پیچید را کجا باید پیدا کرد؟
تمام شد آن پرسپولیس رفت پی کارش. پرسپولیس دهه 60، صد سال دیگر هم متولد نخواهد شد. مرده آن پرسپولیس از تمام این زنده‌ها بهتر است. می‌دانی چرا؟

 

چرا؟
محور تیم آن سال‌ها دوستی‌ها و رفاقت‌ها بود و پول حرفی برای گفتن نداشت. کسی نمی‌دانست لکسوس، بی.ام.دابلیو و پرادو یعنی چه؟ یک مشت بچه پایین‌شهر به عشق مردم جان می‌دادند. الان بازیکن فقط به خاطر تراول به پرسپولیس می‌آید و تعجب چندانی هم ندارد. بعد از تمرین هم سوار ماشین آخرین مدلش می‌شود و می‌رود دنبال کارش. ما شب‌ها هم خواب‌های قرمز می‌دیدیم، باور می‌کنید یا نه؟

 

درگیری حمید درخشان با برادر علی دایی از آن اتفاقاتی بود که همه را به فکر فرو برد.
بالاخره راجع به نیمکت پرسپولیس، علی دایی باید تصمیم بگیرد و این منطق فوتبال است اما اینکه باشگاه سال بیاید و برود سراغ قدیمی‌ها را نگیرد، دردآور است. چرا نباید پنجعلی را بیاورند و از تجربه‌اش برای محکم کردن دیوار دفاعی استفاده کنند؟ چرا نباید مجتبی کرمانی را بیاورند تا به این بچه‌ها راه گل زدن را یاد بدهد؟ بالاخره یک گروه کمک‌کننده یا هر چیز دیگر که می‌شود ساخت. این مفهومش دخالت نیست. همه‌جای دنیا قدیمی‌ها را می‌گذارند روی چشم‌هایشان، اما این پرسپولیس خیلی‌ها را در این سال‌ها نابود کرده است. من بی‌تعارف گفتم.

 

با بچه‌های قدیم هنوز تله‌پاتی دارید؟
آره، با مجتبی مدام تماس می‌گیرم. دیروز هم حال امیر قلعه را پرسیدم. محسن عاشوری و پنجعلی هم همیشه پشت خط هستند. ما بی‌معرفت نیستیم رفقا را خط بزنیم.

 

ماجرای علی اکبریان را در روزنامه‌ها خواندی؟
خواندم و گریه کردم. حیف که سیرجان هستم، وگرنه همین امروز کاری می‌کردم. من همیشه سعی کرده‌ام یاور زندانیان بی‌گناه و به ته‌خط رسیده‌ها باشم. البته از همین‌جا هم پیگیر هستم و با بچه‌ها همفکری می‌کنیم. نمی‌گذاریم سر اکبریان بالای دار برود. هرطور که باشد.

 

از همه چیز پرسیدیم الا تیم‌ملی. به تیم قطبی چقدر امیدواری انصافا؟
تیم خوبی داریم و می‌توانیم در جام ملت‌ها مدعی باشیم. من فکر می‌کنم مهاجمان ما باید تمرینات تخصصی را پشت‌سر بگذارند تا آرزوهای تیم‌ملی را مدافعان برآورده کنند. وقتی میداوودی و اولادی هستند، نباید دل به سرهای عقیلی بست. این یک ضعف است.


 نوشته شده توسط محمد پرسپولیسی(محمد حسین ) در سه شنبه 89/7/6 و ساعت 2:11 عصر | نظرات دیگران()
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 142
بازدید دیروز: 35
مجموع بازدیدها: 276657
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو